The مجموعهای از چهار پرسش غربالگری است که ۲۰ ثانیه طول میکشد تا اداره شود. در مطالعهای توسط محققان حزب رنسانس اسلامی که the و جعبهابزار را توسعه دادند ، پاسخ ” بله ” به یک یا چند پرسش دیگر که ۹۷ درصد جوانان را شناسایی کرد ( ۱۰ تا ۲۱ سال ) در معرض خطر خودکشی قرار دارد. جعبهابزار به وسیله تنظیمات پزشکی سازماندهی شدهاست که در آن از آن استفاده خواهد شد : بخشهای اورژانس ، واحدهای درمان / پزشکی بستری ، و مراقبتهای اولیه سرپایی و کلینیکهای تخصصی .
دکتر Horowitz توضیح داد : ” هر تنظیمات باید طرحی برای مدیریت بیمارانی که مثبت هستند داشته باشد . جعبهابزار asq به غربالگری خطر انتحاری کمک خواهد کرد ، اما ابزارهایی برای مدیریت بیمارانی فراهم میکند که در معرض خطر قرار دارند .”
رویکردهای مختلف برای درک اختلالات ذهنی
نگاهی عمیق به DSM ، ICD و the NIMH دارد.
۲۷ دسامبر ۲۰۱۷ - بههنگامسازی علمی
تحقیقات در گستره وسیعی از رشتهها این ایده را پشتیبانی میکنند که اختلالات ذهنی ناشی از فعل و انفعال متقابل فرآیندهای زیستی ، رشد ، اجتماعی و محیطی هستند؛ با این حال ، هرچه بیشتر در مورد اختلالات ذهنی بدانیم ، بیشتر متوجه میشویم که هنوز شکاف در درک ما از چگونگی طبقهبندی ، تشخیص ، و درمان آنها وجود دارد .
در یک گزارش جدید ، نویسندگان طیف وسیعی از مراکز تحقیقاتی و موسسات را به بحث در مورد چالشها در مفهومسازی و طبقهبندی اختلالات ذهنی و شرح چگونگی هر یک از سه رویکرد موجود - طبقهبندی بینالمللی بیماریها ( DSM ) ، و موسسه ملی معیارهای دامنه تحقیقات ذهنی ( NIMH ) - دستهبندی این موضوعات میپردازند.
DSM و ICD به عنوان راهنما برای تشخیص اختلالات روانی عمل میکنند . این دو رویکرد از یک سیستم طبقهبندی مبتنی بر گروه استفاده میکنند ، به این معنا که شرایط خاص در دستههای وسیعتر اختلال قرار دارند . به عنوان مثال ، ” اختلال اضطراب جدایی ” در گروه وسیعتری از ” اختلالات اضطراب ” ظاهر میشود و هر شرط در یک مقوله با مجموعهای از معیارهایی تعریف میشود که باید برای تشخیص تشخیص داده شوند .
در حالی که ساختار مبتنی بر گروه مورد استفاده در DSM و ICD به سادهسازی و استاندارد کردن فرآیند تشخیصی برای متخصصین بالینی کمک میکند ، این سیستمها اغلب منجر به تشخیص comorbid میشوند ( یعنی ، زمانی که افراد دچار اختلالات چندگانه در یک زمان تشخیصداده شدهاند ) ، و گاهی اوقات برای محدودههای به ظاهر دلخواه که بین اختلالات و nondisorders قرار دارند مورد انتقاد قرار میگیرند .
بنا به گفته نویسنده ، دکتر بروس Cuthbert ، دکترای خود از واحد RDoC NIMH ، این مشکلات به نوبه خود ، از این حقیقت ناشی میشود که ساختار سیستمهای تشخیص کنونی ” چند دهه پیش ” توسعهیافته بود ، و به این ترتیب ، دانش سیستماتیک از کارکردهای شناختی خاص یا سیستمهای مغزی در دسترس بود ” و به این ترتیب ” بسیاری از آنچه که ما اکنون در مورد فرایندهای مرتبط با اختلالات ذهنی درک میکنیم ، نیستند ” .
به گفته دکتر Cuthbert ، ” ما اکنون درک میکنیم که این دستهها ، بیماریهای خاص نیستند ( مانند بیماری Lyme یا آنفولانزا ) بلکه به جای آن مجموعههای وسیعی از علایم وجود دارند که تمایل دارند تا حدی کنار هم آیند و dysregulation را در چند حوزه دخیل سازند .”
سومین رویکرد در این گزارش ، RDoC ، روشی متفاوت برای مفهومسازی اختلالات ذهنی است . RDoC به عنوان یک راهنمای تشخیصی به کار نمیرود ، بلکه به جای آن به عنوان یک چارچوب تحقیقاتی که هدف آن عمیقتر کردن درک عوامل زیستی ، اجتماعی ، رشد و محیطی است که با عملکرد روانشناختی در کل همراه است . در نتیجه ، RDoC به دستههای خاص یا طبقهبندی اختلالات و یا آستانه تشخیص بستگی ندارد .
منبع سایت