من فکر میکنم که در بخش آخر صحبت کردن در مورد تاثیر و آنچه که برای تاثیر در ایجاد ظرفیت لازم است , محتاطانه خواهد بود . فکر میکنم ما میتوانیم تاثیر را در سطوح مختلف در نظر بگیریم :
در سطح فردی , برای محقق , یا تیم تحقیق فردی در یک سطح سازمانی یا سازمانی , که قصد ایجاد ظرفیتسازی برای تقویت موسسات علمی و دانشگاهی از طریق ایجاد زیرساخت موجود , یا ایجاد زیرساخت جدید از طریق بهبود سطح کارکنان , افزایش بودجه , درآمد سوم موسسات آموزشی و همچنین از طریق تعداد قراردادهای خارجی است که موسسات میتوانند تضمین کنند .
سپس در سطح ملی , منطقهای و بینالمللی , مهم است که در مورد تعهد به تامین مالی و اینکه ساخت ظرفیتسازی در سطح سیاست , به منظور ارتقای پایداری انجام خواهد شد , فکر کنیم .
وقتی در مورد تاثیر فکر میکنیم , میتوانیم به تاثیر هر دو نتیجه و خروجیهای آن فکر کنیم . بنابراین پیامدها و خروجیها باید خاص باشند , باید قابلاندازهگیری باشند , آنها باید دستیافتنی باشند , آنها باید به یکدیگر مرتبط باشند , و سپس باید وقت داشته باشند . سپس از شاخصها برای ارزیابی پیامد و خروجی استفاده میشود و شاخصها متغیرهای اندازهگیری تغییرات هستند که اتفاقافتاده است . ترکیبی از شاخصهای کمی و کیفی بسیار توصیه میشود . شاخصها باید از طریق نظریه تغییر مطلع باشند که واقعا ً به مجموعهای از وقایع اشاره دارد که انتظار میرود منجر به یک نتیجه مطلوب شود . شاخصها باید تکراری باشند , زیرا ممکن است نیاز به سازگاری و اصلاح به عنوان تغییر ظرفیت تحقیق یا به عنوان ظرفیت تحقیقاتی تقویت شوند .
بنابراین , این تنها چند مثال از برنامهریزی , نظارت و ارزیابی چارچوبی است که چگونه شاخصهای فردی میتوانند برحسب نتیجه , خروجی و از طریق فعالیتهایی که اجرا میشوند ارزیابی شوند . به طور مشابه , در سطح سازمانی , خروجی , خروجی و فعالیتها ممکن است کاملا ً متفاوت باشند . و سپس در سطح ملی و منطقهای .
به این ترتیب می توان به توسعه یک شبکه تحقیقاتی اشاره کرد که به شبکهای بسیار بزرگتر یا طرحهای بزرگتر از ظرفیتسازی اشاره دارد . این ممکن است در سطح قارهای , در سطح بینالمللی باشد .
ما از طریق کارگروه بین هاب , تعدادی از شاخصهای نظارتی را توسعه دادیم . این شاخصها در درجه اول شاخصهای کمی هستند , اگرچه از طریق تعامل با محققان نیمه حرفهای و میانی ما قادر به جمعآوری دادههای کیفی هستیم . لذا هر دو فعالیت درون هاب و همچنین فعالیتهای بین هاب را در چارچوب نظارتی مورد بررسی قرار دادیم .
پس موفقیت چه بودهاست ? خوب , ما دیدهایم که رشد قابلتوجهی از محققان در مراکز ما از طریق اقدامات مشاورهای وجود داشتهاست ; که افزایش علاقه و آگاهی در مورد تحقیقات سلامت روان در کشورهای با درآمد پایین و متوسط وجود داشتهاست , بنابراین یک اثر فزاینده . همچنین دیدیم که ساختمان ظرفیت تاثیر مثبتی روی کارآموزان و مسیرهای شغلی آنها داشتهاست .
برخی از چالشهایی که تجربه کردهایم , شناسایی فعالیتهای ظرفیتسازی است که بیشترین تاثیر را دارند - بنابراین , تلاش برای متمایز کردن آن دسته از فعالیتهایی که بیشترین تاثیر را در دستهگل یا مجموعهای از فعالیتها دارند که ما پیشنهاد کردهایم . پایداری یک نگرانی است , به ویژه از نظر تقویت شبکههای بین منطقهای , با توجه به محدودیت بودجه . تداوم پایش و توسعه شاید یک مجموعه قویتر از متریکها که تاکید بیشتری بر معیارهای کیفی دارد , مهم است . هزینه بالای اجرای بسیاری از این فعالیتها , به ویژه فعالیتهای رو به رو از طریق دورهها و کارگاهها , مانع است .
منبع سایت