خب ، در آخرین لحظه از زمانی که الان دارم ، I’m قصد دارد به بررسی تاثیرات of تکراری بپردازد . بنابراین ، ما میخواهیم به این سوال از آموزش و آموزش مجازی و یا در غیر این صورت موثر بر فرآیندهای فیزیولوژیکی [ inaudible ] برسیم . و اولین چیزی که به شما نشان میدهم نتایج یک مقاله است که اخیرا ً از Regina Lapate منتشر شدهاست که این کار را در آزمایشگاه من انجام داد و او علاقمند بود - - او از گروه ریچی Davidson’s میآید که در آنجا مشغول تحصیل بودهاست - - در حال مطالعه کنترل پاسخهای احساسی با محرک بودهاست .
و کارهای قبلی که با این کار رنگآمیزی عاطفی انجام دادند ، پدیده زیر را نشان دادند : اگر شما هم خوشحال و یا یک چهره ترسناک را نشان دهید ، و سپس یک چهره آشکار و خنثی را نشان دهید و از سوژه بخواهید که قضاوت کند که ارزیابی subject’s فرد بیطرف با چیزی که پیش از این مطرح شدهبود ، جانبدارانه است .
در کار fMRI که پیش از این انجام داده بود، چیزی که او یافته بود این بود که اتصال جانبی قشر رویی مغز با بادامه ارتباط معکوس دارد تا این ارتباط عاطفی را ایجاد کند. به عبارت دیگر ، کمتر از کنترل پایین که یک نفر بر روی بادامه میدید ، آسیبپذیری بیشتری در برابر این تعصب نسبت دادن نسبت به اسناد نشان داده شد . و بنابراین برای آزمایش آن causally ، کاری که او انجام داد ، با کمک جیسون Samaha ، انتقال داده پیوسته به قشر پیش پیشانی و همچنین ناحیه کنترلی در قشر حسی تنی اولیه را ارایه داد .
به همین ترتیب ، این چیزی است که من در طول سفر با چند نفر بحث کردهام . ما در آزمایشگاه خود احساس میکنیم که هیچ جایگزین خوبی برای یک کنترل فعال وجود ندارد ، زیرا ساختگی بودن در میان چیزهای دیگر ، تحریک doesn’t ساختگی برای چیزی که من فکر میکنم مهمترین عامل است ، که معرفی هدایت الکترومغناطیسی در مغز است . و اگر شما با تظاهر و کنترل خود این احساسات محیطی را ایجاد کنید که مشابه آن هستید در واقع هیچ کاری برای مغز سوژه خود انجام نمیدهید .
و برای اینکه واقعاً یک - - اگر در مورد آن فکر کنید - کمی بیش از حد ساده شدهاست . اما اگر شما در مورد یک مطالعه روانپزشکی عصبی فکر کنید ، برای مثال ، یک تجزیه دو گانه دریافت میکنید تا مطمئن شوید که ناحیه X مسئول رفتار A است . کافی نیست گروه کنترلی داشته باشید که در آن شما بر روی سر در یک منطقه متفاوت به آنها ضربه بزنید ، از جایی که ضایعه آنها کجاست . این نشان میدهد که ضربه زدن به آنها بر سر doesn’t تاثیری بر رفتار دارد ، درست ؟ بنابراین ، برای اینکه واقعا ً اطمینان داشته باشید که تاثیرات شما خاص هستند ، میخواهید نشان دهید که روش تحریک در یک ناحیه متفاوت در رفتارهایی که شما به آن علاقهمند هستید ، تاثیری ندارد . پس این منطق در اینجا بود .
در مجموع ، آنچه یافته بود با پیشبینی همخوانی داشت ، که این بود که انتقال به قشر پیش پیشانی تاثیر اغراق در این اثر attributional احساسات ، بایاس قضاوت یک چهره خنثی را داشت ، به گونهای که به سیستم کنترل S۱ تعلق نداشت .
اما به طور خاص به این سوال که آیا تغییر عملکرد قشر پیش پیشانی مسئول این اثر بودهاست یا نه ، چیزی که Hegina در تغییر مربوط به TMS در قدرت نوار آلفا در قشر پیش پیشانی در برابر این اثر misattribution کاهش داد . بنابراین ، تا حدی که سوژهها زیر و یا بالاتر از صفر قرار میگیرند به این معنی است که آنها به طور متمایز مستعد سو متمایل بودن در جهت منفی و یا جهت مثبت هستند .
منبع سایت