بنابراین ، همه این موارد فعال اضافی ( غیرقابل شنیدن ) ما تمام این اثرات ناخواسته را داریم که در طول حکومت یک پالس رخ میدهد که فراتر از تمایل ایدهآل ما برای تحریک یکی از این جمعیتهای عصبی است [ indiscernible ] . بنابراین ، آنها به نوعی نا امید کننده به نظر میرسند ، و نتیجه محدودیتهای فیزیکی اساسی مختلف بر روی سیستم است ، اما همه اینها بنیادی نیستند . و ما در حال تلاش برای تجدید نظر در مورد این است که ما واقعا ً چطور میتوانیم واقعا ً تلاش کنیم تا به یک سیستم TMS ایدهآل نزدیکتر شویم . و ، به نوبه خود ، درک کنید که این فرایندها چگونه کار میکنند ، و همچنین برخی از این مفاهیم خارجی را نیز حذف میکنند .
بنابراین ، من در اینجا لیستی دارم برای اینکه چطور فکر میکنم یک سیستم عملکردی ( indiscernible ) است ، که همان چیزی است که ما میخواهیم انجام دهیم ، و عواملی که مشارکت میکنند. [ indiscernible ] اغلب با سیمپیچ مشارکت میکند. سپس ویژگیهای موقتی سیستم TMS میتواند هم بر این تاثیر بگذارد که شما چگونه جمعیتهای عصبی را استخدام میکنید . البته ، پارامترهای تکرار پالس نیز میتوانند با پویایی جمعیتهای بزرگتر تعامل داشته باشند و در آنچه که شما بر آن تاثیر میگذارید ، اهمیت دارند . سپس اتصال عصبی میتواند مناطق سطحی مغز را تحریک کند و سپس مناطق عمیقتر [ indiscernible ] را تحریک کند تا ساختارهای مغزی عمیقتر را هدف قرار دهد . مهم است که مغز در حالی انجام میدهد که این کار را تحریک میکند ، بافت چیست ، و من فکر میکنم شما باید بیشتر آن را در نظر بگیرید .
و در نهایت این اثرات جانبی ، تحریک شنوایی ، تحریک حسی تنی وجود دارد که اساسا ً بخشی از این فرآیند نیستند . بنابراین ، اگر بتوانیم به گونهای آنها را به حداقل برسانیم ، ما میتوانیم فرآیند تحریک انتخابی بیشتری داشته باشیم . بنابراین ، این معرفی ، I’m قصد دارد به شما یک نمای کلی از برخی از این فنآوریهایی که ما در حال توسعه برای پرداختن به آنها هستیم ارایه دهد ، تا ام اس ام را در امتداد این خطوط بهبود بخشد ، که در امتداد خطوط هدف قرار گیری فضایی مربوط به طراحی سیمپیچ خواهد بود ، و هر دو شکل هدف قرار دارند ، [ indiscernible ] .
بنابراین ، ابتدا ، صحبت کردن با طراحی سیمپیچ . در این شکل ، این نتیجه کار [ indiscernible ] است که در آن لیستی از بسیاری از سیمپیچها را که میتوان آن را منتشر کرد یا [ indiscernible ] را با هم مقایسه کردیم ، و میخواهیم ارزیابی کنیم که چگونه کانونی و عمیق میتواند همزمان باشد ؛ درست ؟ ما واقعا ً میخواهیم چیزی به فاصله کانونی (that’s ) نیاز داشته باشد و هم چنین میتواند عمیق برود [ indiscernible ] .
بنابراین ، در اینجا ما در این مورد ۶۱ حلقه را تحریک کردیم . و این منجر به [ indiscernible ] اغلب به این دلیل است که واقعا ً یک نوع معامله قطعی بین گسترش میدان را نشان میدهد ، که این نوعی از مغز است که تحریک میکند ، چه مقدار از مغز تحریک میشود ، و سپس در مقابل تحریک ( indiscernible ) ، عمق میدان چقدر نفوذ میکند .
میبینید که تمام این حلقههای موجود تا حد زیادی در امتداد دو منحنی صف کشیدهاند . قسمت پایینی ، که بهتر است ، درست است ، ما به [ indiscernible ] داده میشویم ، این یکی مربوط به سیمپیچ معمولی - هشت نوع است [ indiscernible ] . و سپس شما - - وقتی حلقههای بزرگتر دارید ، این منحنی را میبینید ، وقتی حلقههای کوچکتری دارید ، از این منحنی پایین میروید ، اما همیشه در این منحنی هستید .
و همه نوع حیلهای که مردم برای حرکت به آنها پیشنهاد کردهاند ، از این منحنی فاصله میگیرند . منظورم این است که آنها ممکن است بدتر از این منحنی شوند ، اما پایینتر از این منحنی . بنابراین ، من شخصا ً فکر کردم که that’s این است که ما باید به محدوده اینجا برسیم ، اما بعد ما این [ indiscernible ] را در آزمایشگاه با [ indiscernible ] که PhD در حوزه الکترومغناطیس محاسباتی است ، نامگذاری کردیم . و he’s بسیار باهوش و نوع ابزارهایی که در حوزه الکترومغناطیس محاسباتی دارد ، به ما اجازه میدهد تا یک رویکرد کاملا ً متفاوت برای طراحی مارپیچ داشته باشیم، که او شروع به کار در دکترای خود در دانشگاه میشیگان کردهاست . [ indiscernible ] هم اکنون ادامه دارد [ indiscernible ] .
منبع سایت