پس ، دوباره ، ما میخواهیم به این سوال برگردیم . آیا این متغیر پاسخ به تهدید غیرقابلپیشبینی ناشی از اختلالات اضطرابی و یا اختلال اضطراب در کل است ، یا آیا بازتاب آسیبپذیری را نیز منعکس میکند ؟ بنابراین در RO۱ فعلی مان ، ما نمونههای خود را تقسیم کردیم . از یک مطالعه خانوادگی استفاده کنید . ما نمونه خود را به افرادی تقسیم کردیم که سابقه خانوادگی از اختلالات ترس داشتند - به طوری که اگر آنها دچار اختلالات هراسی ، ترس خاص یا ترس اجتماعی میشدند - و آنهایی را که سابقه خانوادگی از اختلال اضطراب و ترس خاص یا ترس اجتماعی داشتند ، مقایسه کردیم . و مطمئنا ً، ما با این تاریخچه خانوادگی از این اختلالات ناشی از ترس نشان دادیم که واکنش وحشت آوری به تهدید غیرقابلپیشبینی در مقایسه با آنهایی که سابقه خانوادگی ندارند ، در مقایسه با آنهایی که سابقه خانوادگی با اختلالات اضطراب / فلاکت دارند ، با gad و افسردگی اساسی نشان میدهد که ما هیچ تفاوت گروهی را نشان نمیدهیم . و این پس از تطبیق با تشخیص program’s صورت گرفت . پس مستقل از اینکه آیا فرد ، خود ، یک اختلال بر پایه ترس است ، اگر شما سابقه خانوادگی از اختلال ترس داشته باشید ، در مقایسه با افرادی که سابقه خانوادگی یک اختلال ترس را دارند ، در مقابل این اختلالات غیرقابلپیشبینی ، واکنش startle شدیدی داشتید . و دوباره ، هیچ اثری برای تهدید قابلپیشبینی وجود نداشت که ویژگی غیرقابلپیشبینی بودن را نشان میداد .
سخنگو ۲ : بنابراین ، تفاوتهای فردی در ساختار RDoc ، که به عنوان تهدید بالقوه شناخته میشود ، یک مکانیزم مهم برای برخی از آسیبشناسی روانی درونی است ، و شاید تنها برای اختلالات ناشی از ترس و اختلالات پریشانی و بدبختی مهم باشد . و نتایج ما همچنین نشان میدهد که ممکن است این تنها ویژگی این اختلالات مبتنی بر ترس باشد ، بلکه منعکسکننده آسیبپذیری نیز باشد ، با توجه به ارتباط آن با سابقه خانوادگی . بنابراین ممکن است مداخلات پیشگیرانه تلاش کنند و این هدف of responsivity را به یک تهدید غیرقابلپیشبینی تبدیل کنند . پس این چطور به نظر میرسد ؟ بنابراین بگویید که شما یک آزمایش پیشگیری از مداخله انجام میدهید ، بنابراین افراد تصادفی خود را دارید تا مداخله شما را در مقابل یک وضعیت کنترل به دست آورند . شاید هدف شما تغییر دادن پاسخ به تهدید غیرقابلپیشبینی است و این تبدیل به متغیر وابسته شما میشود که در نهایت منجر به کاهش و یا تشدید اختلالات اضطرابی خاص میشود . مجددا ً، به این مساله به عنوان یک متغیر میانجی فکر میکنیم ، متغیر واسطه باید هدف مداخله باشد . و به عنوان یک معیار - - تا جایی که اقدامات بیولوژیکی انجام میشود ، میتواند نسبتا ً به راحتی در کلینیکها به عنوان یک شاخص ، شاید اوایل ، یا یک پاسخ درمانی ، یا شاید به عنوان پاسخ درمان به طور کلی اداره شود . خب ، آلیشیا در سخنرانی اش درباره اینکه چطور اهداف دیگری میتوانند در تحقیقات مداخله استفاده شوند صحبت میکند . من فقط میخواهم منابع مالی برای کار من ، تیم آزمایشگاه من در دانشگاه ایلینویز در شیکاگو و برای تیم شیکاگو برای بردن جام جهانی چند هفته قبل را تایید کنم . [ بعدی ؟ ] .
سخنگوی شماره ۱ : بسیار متشکرم ، . حالا میخوایم از آلیشیا Meuret بشنویم . ما واقعا ً از این متخصصان در تفکر متقابل و cross قدردانی میکنیم . و برخی موضوعات روشن در حال ظهور هستند ، به عنوان مثال ، اهمیت تهدید به عنوان نشانه مکانیسمهای psychopathological . و روشهایی که در آن تحقیقات اولیه میتوانند این مکانیزمها را شناسایی کنند به ما کمک میکنند تا آنها را به روشی که منجر به درمان و تحقیق درمان میشود ، درک کنیم . من میخواهم یک نوع از امور خانهداری درست کنم و همان طور که پیش میرویم ، میخواهیم همه سوالها را برای آخر نگه داریم ، اما اگر یک سوال در این لحظه داشته باشید و آن را تایپ کنید . شما در پایین صفحه متوجه خواهید شد ، یک علامت سوال دارید ، و میتوانید روی آن کلیک کنید ، سوال تان را تایپ کنید، و سپس در پایان جلسه پرسش - و پاسخ به آن خواهیم رسید . با شه . بدون هیچ خانهداری جلوتر برو ، آلیشیا .
منبع سایت