همچنین Moscovici ( ۱۹۶۹ ) از دانش آموزان دختر به عنوان شرکتکننده ( یعنی نمونه unrepresentative ) استفاده کرد ، بنابراین تعمیم دادن نتیجه او به همه افراد نادرست خواهد بود - آنها فقط درباره رفتار دانشجویان دختر به ما میگویند . همچنین گفته میشود که زنان نسبت به مردان conformist ترند ، بنابراین ممکن است تفاوت جنسیت در روشی وجود داشته باشد که مردان و مادهها به نفوذ اقلیت پاسخ میدهند . یک منتقد دیگر میتواند این باشد که چهار نفر برای یک گروه کافی نیستند و نمیتوانند به عنوان اکثریت در نظر گرفته شوند .
نظریه هویت اجتماعی
“سول McLeod ” ، منتشر شده در سال ۲۰۰۸
نقش هنری Tajfel’s در روانشناسی ، نظریه هویت اجتماعی بود .
هویت اجتماعی یک حس فردی است که آنها براساس عضویت گروه خود هستند .
Tajfel ( ۱۹۷۹ ) پیشنهاد کرد که این گروهها ( به عنوان مثال طبقه اجتماعی ، خانواده ، تیم فوتبال و غیره ) که به آن تعلق داشتند ، منبع مهم غرور و عزتنفس بودند . گروهها یک حس هویت اجتماعی به ما میدهند : حس تعلق به دنیای اجتماعی .
به منظور افزایش تصویر خود ، وضعیت گروهی که به آن تعلق داریم را افزایش میدهیم . برای مثال ، انگلستان بهترین کشور جهان است ! ما همچنین میتوانیم تصویر خود را با متمایز کردن و حفظ دیدگاههای تبعیض علیه گروه خارج ( گروهی که به آن تعلق نداریم ) افزایش دهیم . برای مثال ، آمریکاییها ، فرانسوی و غیره یک مشت بازنده هستند !
بنابراین ، ما جهان را به ” آنها ” تقسیم کردیم و ” ما ” از طریق فرآیند دستهبندی اجتماعی ( یعنی افراد را به گروههای اجتماعی معرفی کردیم ) .
این گروه به گروه ( ما ) و گروه ( آنها ) مشهور است . نظریه هویت اجتماعی بیان میکند که گروه درون گروه علیه گروه خارج از کار برای افزایش تصویر خود تبعیض قائل خواهند شد .
فرضیه اصلی نظریه هویت اجتماعی این است که اعضای گروه در گروه به دنبال یافتن جنبههای منفی یک گروه خارج از گروه هستند در نتیجه تصویر خود را افزایش میدهند .
دیدگاه Prejudiced بین فرهنگها ممکن است منجر به نژادپرستی شود ؛ در اشکال افراطی آن ، نژاد پرستی میتواند منجر به نسلکشی شود، مانند زمانی که در آلمان با یهودیان ، در رواندا بین the و توتسی ها رخ داد و اخیرا ً در یوگسلاوی سابق بین بوسنی و هرزگوین .
هنری Tajfel پیشنهاد کرد که به stereotyping ( یعنی قرار دادن افراد به گروهها و گروهها ) مبتنی بر یک فرآیند شناختی طبیعی است : گرایش برای گروهبندی همه چیز . در انجام این کار ، مبالغه میکنیم :
۱. تفاوت بین گروهها
۲. شباهتهای چیزها در یک گروه .
ما مردم را به همان شکل دستهبندی میکنیم . ما گروهی را میبینیم که به آن تعلق داریم ( گروه در گروه ) و متفاوت از بقیه ( گروه خارج ) ، و اعضای گروه مشابه آنچه که هستند . طبقهبندی اجتماعی ، یک توضیح برای نگرشهای تعصب ( یعنی ” آنها ” و ” ما ” ) است که منجر به گروهها و گروههای خارج میشود .
مثالهایی از گروهها - گروهها - گروهها
ایرلند شمالی : کاتولیکها و پروتستانها
رواندا : Hutus و توتسی ها
یوگسلاوی : بوسنی و هرزگوین
آلمان : یهودیان و نازیها
سیاست : کار و محافظهکاران
فوتبال : لیورپول و Man
جنسیت : مردان و زنان
طبقه اجتماعی : طبقه متوسط و طبقه کارگر
معرفی نظریههای هویت اجتماعی
Tajfel و ترنر ( ۱۹۷۹ ) پیشنهاد کردند که سه فرآیند ذهنی در ارزیابی دیگران به عنوان ” ما ” یا ” آنها ” ( به عنوان مثال در گروه ” و ” گروه خارج ” وجود دارد . اینها به یک ترتیب خاص رخ میدهند .
نظریه هویت اجتماعی
اولین طبقهبندی، طبقهبندی است . ما اشیا را به منظور درک آنها و شناسایی آنها دستهبندی میکنیم . به روشی بسیار مشابه ، افراد ( از جمله خود ) را دستهبندی میکنیم تا محیط اجتماعی را درک کنیم . ما از مقولههای اجتماعی مانند سیاه ، سفید ، استرالیایی ، مسیحی ، مسلمان ، دانشجو و اتوبوس استفاده میکنیم زیرا آنها مفید هستند .
اگر ما بتوانیم افراد را به یک گروه اختصاص دهیم ، آن زمان به ما چیزهایی درباره آن افراد میگوید ، و همانطور که با مثال راننده اتوبوس دیدیم ، ما بدون استفاده از این مقولهها به روش عادی عمل کردیم ؛ یعنی در زمینه اتوبوس .
منبع سایت روانشناسی ساده