درک گذار بین خواب و خواب برای کاربردهای پزشکی و بالینی از بیحسی جراحی گرفته تا اختلالات خواب مانند بیخوابی مهم است . اگرچه بسیاری از مدلهای موش ، ردیابی حالتهای خواب / بیداری در جوندگان و گذارهای بین این دو در حال حاضر کار فشرده هستند و از تغییرپذیری هم بین روشهای امتیازدهی و هم بین امتیازدهی افراد رنج میبرند . با استفاده از ضبط بالقوه میدان محلی با زمان واقعی از حباب بویایی موش ، روش جدید کاملا ً وابسته به فعالیت مغز و یک الگوریتم از پیش تنظیمشده است ، در نتیجه آن را کارآمدتر ، تر و قابلاعتمادتر از روشهای فعلی میسازد .
بعد از کشف این که تغییرات در امواج گاما از حباب بویایی یک شاخص قابلاعتماد برای حالتهای خواب / بیداری هستند ، تیم یک الگوریتم scoring خودکار ایجاد کرد که عملکرد بهتری نسبت به روشهای طبقهبندی استاندارد داشت . بر خلاف روشهای استاندارد که بر نوارهای ضبطشده فعالیت ماهیچه تکیه دارند ، روش جدید ، رفتار “انجماد ” موش را به عنوان خواب تحمل نکرد . آنها همچنین دریافتند که در حالی که فعالیت مغزی از هیپوکامپ ، بهترین سیگنال برای تشخیص خواب عناصر نایاب و غیر عناصر نادر بود ، امواج بتا از حباب بویایی میتواند این کار را به خوبی انجام دهد ، به این معنی که سیستم خودکار تنها نیاز به یک سیم رابط در هر موش دارد .
هنگامی که این سیستم تاسیس شد ، دانشمندان قادر به استفاده از آن برای کاربردهای متعدد از جمله تشخیص عمق بیهوشی و تشخیص تفاوت بین گذارهای خواب بیداری و بیداری خواب بودند . بنابراین سیستم طبقهبندی بلادرنگ خودکار پتانسیل وسیعی برای کاربرد گسترده در تحقیقات خواب دارد .
فرهنگ ممکن است توضیح دهد که چرا مغز بزرگتر شدهاست
مبدا :
PLOS
خلاصه :
براساس یک مطالعه جدید ، یک نظریه به نام فرضیه مغز فرهنگی میتواند افزایش فوقالعادهای در اندازه مغز انسان و دیگر حیوانات طی چند میلیون سال گذشته را توضیح دهد .
براساس مطالعهای که در زیستشناسی محاسباتی PLOS توسط مایکل Muthukrishna از دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی و دانشگاه هاروارد و همکارانش در دانشگاه بریتیش کلمبیا و دانشگاه هاروارد منتشرشد ، یک نظریه با نام فرضیه مغز فرهنگی میتواند افزایش فوقالعادهای در اندازه مغز انسان و دیگر حیوانات طی چند میلیون سال گذشته را توضیح دهد .
انسانها مغز فوقالعاده بزرگی دارند که در چند میلیون سال گذشته سه برابر شدهاست . حیوانات دیگر نیز یک افزایش قابلتوجه اما کوچک در اندازه مغز را تجربه کردند . این افزایشها گیجکننده هستند ، چون بافت مغز به شدت پر هزینه است : یعنی مغز کوچکتر برای حفظ تعادل بین کالری آسانتر است . براساس تحقیقات موجود در زمینه یادگیری ، Muthukrishna و همکاران به صورت تحلیلی و computationally ، پیشبینیهای فرضیه مغز فرهنگی را مدلسازی کردند و دریافتند که این نظریه نه تنها این افزایشها را در اندازه مغز توضیح میدهد بلکه انواع دیگر روابط با اندازه گروه ، استراتژیهای یادگیری ، دانش و تاریخ زندگی را توضیح میدهد .
این نظریه بر این ایده تکیه دارد که مغز برای ذخیره و مدیریت اطلاعات بیشتر گسترش مییابد . مغز در پاسخ به در دسترس بودن اطلاعات و کالری بیشتر میشود . در دسترس بودن اطلاعات از طریق استراتژیهای یادگیری ، اندازه گروه ، ساختار جفت گیری ، و طول دوره نوجوانی که با اندازه مغز تکامل مییابد ، قرار میگیرد . این مدل ، این تکامل مشترک را تحت شرایط مختلف ثبت میکند و شرایط خاص و محدودی را توصیف میکند که میتواند منجر به افزایش اندازه مغز شود - - یک مسیر ممکن که منجر به گسترش غیرعادی در گونههای خود ما شود . نویسندگان این مجموعه از این مجموعه فرضیه مغز فرهنگی را پیشبینی میکنند . این نظریهها با استفاده از دادههای تجربی موجود تایید شدند . به طور کلی ، یافتهها ممکن است به توضیح رشد سریع مغز انسان و دیگر جنبههای تاریخ و روانشناسی گونههای ما کمک کند .
منبع سایت علم روز