برای درک بهتر نقش cerebellum’s در میانجی گری این رفتارها، تیم دکتر Tsai’s از neuromodulation استفاده کرد تا نشان دهد که انسانها و موشها ارتباط موازی بین دامنه CrusI راست مخچه و the parietal پایینی دارند.
نویسندگان این مطالعه از تصویربرداری مغزی استفاده میکنند تا نشان دهند که این اتصالات در گروهی از کودکان اوتیسمی و یک مدل موش اوتیسم به هم خوردهاست. آنها همچنین نشان دادند که اختلال در عملکرد درست در موشهای معمولی منجر به اختلال در تعامل اجتماعی و رفتارهای غیر عادی و تکراری شدهاست.
این تیم فراتر رفت و پرسید که آیا neuromodulation میتواند رفتار را بهبود بخشد یا خیر. دانشمندان با تحریک نورونها در CrusI راست مدل موشی اوتیسم، نشان دادند که تحریک cerebellar رفتارهای اجتماعی را بهبود میبخشد اما رفتارهای تکراری اوتیسم در این موشها را نه نشان میدهد.
دکتر Tsai گفت که اثرات محدود ممکن است نشاندهنده دخالت بخشهای اضافی مخچه و یا شاید زمانی محدود باشد که برخی رفتارها را می توان اصلاح کرد. با این حال، او همچنین اشاره کرد که این neuromodulation رفتارهای اجتماعی را حتی در موشهای بالغ دوباره برقرار کردهاست. این نتیجه نشان میدهد که کودکان اوتیسمی نیز ممکن است از درمان بهرهمند شوند حتی اگر مداخله تا آخر عمر به تاخیر بیفتد.
دکتر Tsai، دستیار پروفسور عصبشناسی & Neurotherapeutics، که به کودکان مبتلا به اوتیسم و اختلالات روانی به عنوان بخشی از مرکز اوتیسم و معلولیتهای رشد توجه میکند، گفت: ” یافتههای ما افکار جدیدی را در مورد این که مخچه ممکن است در اوتیسم دخیل باشد را برانگیخته است و از همه مهمتر پیشنهاد میکند که مخچه ممکن است درمانی برای درمان باشد.”
؟ نقشه سلولی به روز شده مغز بیماریهای مختلف مغزی را به انواع سلولهای خاص متصل میکند.
مبدا:
دانشگاه کالیفرنیا - سن دیگو
خلاصه:
محققان روشهای توالی توالی منفرد جدیدی را ایجاد کردهاند که می توان از آنها برای نگاشت ریشههای سلولی اختلالات مغزی مختلف از جمله Alzheimer’s، Parkinson’s، اسکیزوفرنی و اختلال دو قطبی استفاده کرد. محققان با تجزیه و تحلیل هسته مجزا از مغز انسان بالغ، ۳۵ زیرمجموعه از نورونها و سلولهای گلیا را شناسایی کردهاند و کشف کردهاند که کدام یک از این نوع فرعی در معرض عاملهای خطر مشترک برای بیماریهای مختلف مغزی قرار دارند.
محققان روشهای توالی توالی منفرد جدیدی را ایجاد کردهاند که می توان از آنها برای نگاشت ریشههای سلولی اختلالات مغزی مختلف از جمله Alzheimer’s، Parkinson’s، اسکیزوفرنی و اختلال دو قطبی استفاده کرد.
محققان در دانشگاه کالیفرنیا سن دیگو، دانشکده پزشکی هاروارد و موسسه تحقیقات پزشکی Sanford Burnham ۳۵ زیرمجموعه مختلف از نورونها و سلولهای گلیا را شناسایی کردهاند و کشف کردهاند که کدام یک از این نوع زیرمجموعه در معرض عاملهای خطر مشترک بیماریهای مختلف مغزی قرار دارند.
” تئوریهای متعددی در مورد ریشههای بیماریهای مختلف مغزی وجود دارند. Kun ژانگ، یک استاد مهندسی ژنتیک در دانشکده مهندسی و همکار ارشد دانشگاه سن دیگو، گفت: ” یافتههای ما به ما این امکان را میدهد که به پایین و رتبه دهی کنیم که انواع سلولها در مغز بیشترین ریسک ژنتیکی را برای توسعه این بیماریها داشته باشند، که میتواند به توسعه دهندگان مواد مخدر کمک کند اهداف بهتری در آینده انتخاب کنند.”
این اثر بخشی از مطالعه قبلی منتشر شده در علم را میسازد که ژانگ هم در آن به همکاری ادامه داد که در آن محققان ۱۶ زیرمجموعه از نورونها را در پوسته مغزی شناسایی کردند. این مطالعه اولین نقشهبرداری بزرگ از فعالیت ژن در مغز انسان بوده و مبنایی برای درک گوناگونی سلولهای مغزی فردی فراهم کردهاست.
ژانگ گفت: ” هدف نهایی ما تولید یک نقشه کامل از مغز انسان است. در اینجا، ما یک نقشه کاملتر و دقیقتر از آنچه که در کار قبلی انجام دادهایم، ایجاد کردهایم.”
منبع سایت علم روز
روانشناسی