در مطالعه جدید ، محققان یک نسل جدید از روشهای توالی توالی منفرد را توسعه دادند که آنها را قادر ساخت تا subtypes فرعی اضافی را در قشر مخ و مخچه شناسایی کنند و حتی تقسیم بیشتر را به طبقات مختلف تقسیم کنند . روشهای جدید همچنین محققان را قادر ساخت که زیرمجموعه مختلفی از سلولهای گلیا را شناسایی کنند که در مطالعه قبلی به خاطر اندازه کوچکتر سلولهای گلیا امکان پذیر است .
این پیشرفت با ترکیب توالی RNA از نسل بعدی با نقشهبرداری chromatin - - نقشهبرداری از DNA و پروتیینها در هسته ایجاد شد که برای تشکیل chromosomes - - برای بیش از ۶۰، ۰۰۰ نورون تکی و سلولهای گلیال ، با هم ترکیب میشوند . این اثر در روز ۱۱ دسامبر در طبیعت بیوتکنولوژی منتشر شد .
محققان با استفاده از اطلاعات توالی از توالی RNA و روشهای نقشهبرداری chromatin قادر به ترسیم نقشهای بودند که انواع سلولهای مغز توسط آلل ریسک مشترک تحتتاثیر قرار گرفته بودند - - snippets در DNA که بیشتر در افراد با بیماریهای ژنتیکی مشترک رخ میدهد . سپس محققین میتوانند به گونهای طبقهبندی شوند که زیرمجموعه نورونها یا سلولهای گلیا به طور ژنتیکی مستعد بیماریهای مختلف مغزی هستند . به عنوان مثال ، آنها دریافتند که دو زیرمجموعه از سلولهای گلیا ، microglia و oligodendrocytes ، به ترتیب در معرض خطر قرار دارند و به ترتیب بیشتر در معرض خطر قرار دارند . آنها همچنین microglia را بیشتر در معرض خطر اختلال دوقطبی و یک نوع نورون برانگیزاننده و بیشتر در معرض خطر اسکیزوفرنی شناسایی کردند .
ژانگ گفت : ” اکنون ما میتوانیم محل بیماری را پیدا کنیم ، اما ما تنها ریسک ژنتیکی را نقشهبرداری میکنیم . ما میدانیم که مکانیزم دقیق این که چگونه این سلولهای خاص واقعا ً منجر به این بیماری میشوند .”
یک هشدار از این مطالعه ، نشان میدهد که این مطالعه عمدتا ً دادهها را از مغزهای بزرگسالان ( سنین ۲۰ تا ۵۰ ) مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد، بنابراین یافتهها نمایانگر جمعیتهای جوان یا مسنتر نیستند . او گفت که برای درک بهتر شدن اختلالات مغزی که در سنین پایین رخ میدهند ، برای مثال در نوزادان ، مانند اختلال طیف اوتیسم ، مطالعه نیاز به تجزیه و تحلیل سلولها از مغزهای کوچکتر دارد .
این تیم همچنین قصد دارد مطالعات خود را برای نقشه مناطق دیگر مغز گسترش دهد .
امید برای اوتیسم : نور خورشید بر تعاملات اجتماعی میتابد .
مبدا :
دانشگاه پرینستون
خلاصه :
تحقیقات جدید با استفاده از موش برای شناسایی ارتباط عصبی بین یادگیری فضایی و اجتماعی شدن، به راههای جدید برای کمک به افراد مبتلا به اوتیسم و دیگر اختلالات رفتاری اجتماعی که بر قشر پیش پیشانی آنها تاثیر میگذارند ، اشاره میکند .
Ilana didn’t didn’t ( Witten Witten ) برای مطالعه آموزش فضایی آماده شد . او فکر میکرد که او در حال تحقیق درباره نحوه معاشرت موشها است - - اما کشف کرد که در مغز موش ، اجتماعی و فضایی به طور جدایی ناپذیری به هم مرتبط هستند .
Witten ، استادیار روانشناسی و موسسه علم اعصاب پرینستون ( pni ) ، گفت : ” من فکر میکنم که این دادهها راههای جدیدی برای فکر کردن در مورد نحوه مشارکت قشر پیش پیشانی در رفتار اجتماعی دارند .” به علاوه ، دادهها راههای جدیدی برای درمان اختلالات رفتاری اجتماعی ، از اوتیسم به اسکیزوفرنی یا زوال عقل پیشنهاد میکنند .
Malavika Murugan ، محقق postdoctoral pni و نویسنده اصلی صفحه ۱۴ دسامبر آنها در سلول مجله ، گفت : ” این تحقیق میتواند به ما کمک کند تا اوتیسم را بهتر درک کنیم. “
اکثر تحقیقات قبلی بر روی رفتار اجتماعی بر روی مدارهای brain’s برای رفتارهای hardwired ، مثل پرخاشگری ، یا mothering متمرکز شدهاست . پیدا کردن بستر عصبی برای یادگیری اجتماعی ، دیدگاه متفاوتی را در رفتار اجتماعی ، با ارتباط ممکن با اختلالاتی نظیر اوتیسم ارائه میکند ، که تصور میشود شامل اختلالات در همان مدار مغزی که در این اثر مورد مطالعه قرار گرفتهاند ، میباشد .
در آینده ، محققین علاقمند به بررسی این موضوع هستند که چگونه لایههای عصبی یادگیری اجتماعی و فضایی در مدلهای موشی اوتیسم با هم تفاوت دارند. این امر ممکن است بر این مساله روشن شود که آیا اوتیسم از عوامل فیزیکی یا نقص در یادگیری اجتماعی ناشی میشود یا نه .
منبع سایت علم روز