برای بررسی این ها ، تیم Nestler توالی شش منطقه مغزی مظنون را در ذهن ۱۳ مرد و ۱۳ زن که دچار افسردگی شده و ۲۲ نفر را تحتتاثیر قرار داده بود ، مشخص کرد .
در هر دو جنس ، هر شش منطقه تغییرات مرتبط با بیماری در رونویسی را در مقایسه با مغز کنترل نشان دادند . اما اختلاف کمی ( ۵ تا ۱۰ درصد ) بین مغز زن و مرد در الگوهای بیان ژن مرتبط با افسردگی در سراسر منطقه وجود داشت . پس از تجزیه و تحلیل بیشتر ، مردان تنها ۳۱ درصد از ماژول های مرتبط با بیماری را نشان دادند که در زنان مشاهده شدهبود و زنان تنها ۲۶ درصد از اینگونه واحدها را با مردان به اشتراک گذاشتند . علاوه بر این، کارکردهای ماژول های مرتبط با افسردگی بین دو جنس متفاوت هستند . تغییرات تکثیری چندین نوع سلول مغزی در مردان را تحتتاثیر قرار میدهد ، اما عمدتا ً نورونها در زنان هستند. با این حال ، علیرغم فقدان همپوشانی در سطح رونوشتها ، چندین مسیر اصلی مولکولی در نهایت منجر به افسردگی در مردان و هم زنان شد .
به طور مشابه ، موشهای نر و مرد مشابه ژنتیکی به طور ژنتیکی نشان دادند ( ۲۰ تا ۲۵ درصد ) در امضاهای تکثیری که همراه با رفتارهای افسردگی مانند به طور تجربی ناشی از استرس مزمن هستند ، همپوشانی دارند . در مرکز اجرایی مغز و مرکز پاداش ، بیان دهها ژن از دست رفته افزایش یافت و در جهت خاص جنس در هر دو انسان و موشها کاهش یافت . این نشان میدهد که هر دو گونه ممکن است به آسیبشناسی اختلال فشار ویژه جنسیتی بپردازند که در چندین مسیر زیستی مشابه به هم میرسند .
لاری Nadler ، رئیس برنامه NIMH Neuropharmacology ، که بودجه این مطالعه را تامین میکند ، توضیح داد : ” کار موش اجازه بررسی مکانیسمهای سلولی را میدهد که بوسیله آن تغییرات مشاهدهشده در بیان ژن منجر به تغییراتی در عملکرد مدار عصبی و رفتار میشود . “
محققان با استفاده از مهندسی ژنتیک ، مکانیسمهای مولکولی زیربنایی شامل اثرات خاص تغییر در فعالیت دو ژن را که قبلا ً به پاسخهای افسردگی یا استرس مرتبط نبودند ، کشف کردند .
نتایج مطالعه نشان میدهد که حساسیت مربوط به افسردگی ناشی از ژنهای متفاوت و مسیرهای متفاوت در میان دو جنس است ، اگر چه اینها در برخی خروجیهای مشترک همگرا میشوند . از آنجا که مطالعات گسترده ژنوم ، تفاوتهای جنسی در تغییرات ژنتیکی ( DNA ) مرتبط با افسردگی را افزایش نداده اند، محققان پیشنهاد میکنند که این تفاوتها به جای آن در سطح رونویسی ژن رخ میدهند . آنها پیشنهاد میکنند که چنین تغییراتی در ماژول های ژن مشابه سازمان دهی شده و بیان متفاوتی در سراسر مناطق مغز مردان و زنان نشان داده میشود که ممکن است برای مقابله با استرس ، فعالیت عصبی هماهنگ لازم را مختل کنند .
دکتر Nestler گفت : ” این یافتهها اهمیت بررسی تفاوتهای جنسی در پدیدههای neuropsychiatric را نشان میدهند . آنها همچنین بینشی در مورد روشهای ممکن برای درمان افسردگی ارائه میدهند که به طور انتخابی زنان و مردان را هدف قرار میدهند .”
بیان ژن مرتبط با افسردگی در مردان ، زنان
محققان در مقایسه با آنهایی که در زنان افسرده ( صورتی ) پیدا شدند ، بین تغییر بیان ژن مربوط به بیماری در قشر پیش پیشانی ( مرکز تصمیمگیری اجرایی ) مردان افسرده ( آبی ) کمی همپوشانی پیدا کردند . آنها بیشتر پیدا شدند ، اما هنوز محدود بوده و بین تغییرات بیان ژنی در منطقه مغز قابلمقایسه با موشهای نر و مرد تاکید دارند . آنها میگویند که یافته اخیر به طور خاص قابلتوجه است ، با توجه به اینکه موشها از لحاظ ژنتیکی یکسان بودند ، در معرض تنشهای همسان قرار گرفتند و متعاقبا ً به اختلالات رفتاری مرتبط با افسردگی نشان دادند . این مطالعه نشان میدهد که به نظر میرسد افسردگی شامل اختلالات مولکولی متفاوتی در مردان در مقابل زنان باشد .
منبع سایت