سخنگو ۳ : خوب ، منظورم این است که ، این کمی بیشتر از لحاظ آماری است . منظورم این است که ، ما میدانیم - - منظورم این است که ، برای ارزیابی اولویت زمانی . و بنابراین این ایده تا چه حدی یک میانجی فرض میکند نتیجه را تغییر میدهد . ما بطور ایدهآل نمیخواهیم این کار را تنها در سطح قبل از پست انجام دهیم . اما در حقیقت ، گرفتن یک تصویر بهتر ، بسیار توصیه میشود که چندین بار در طول درمان ارزیابی شود . و این میتواند به جنبهای که پیشتر اشاره شد را نیز بدهد که اگر ببینیم که برخی از این واسطهها که هدف قرار گرفتهاند خیلی زود تغییر میکنند ، ممکن است آنهایی باشند که - - و شاید بعدا ً نتیجه بزرگتر را پیشبینی کنند ، اینها the قوی هستند که ما میخواهیم بر روی آن تمرکز کنیم . اما ترجیحا ً برای یک مدل اماری از میانجیگری ، ما چند نقطه زمانی ارزیابی داریم . در مطالعهای که در مورد آن صحبت کردم ، پنج نقطه زمانی ارزیابی در هر جلسه داشتیم . و البته این میتواند گاهی اوقات بسیار دشوارتر باشد ، یا اساسا ً غیرواقعی باشد ، تا mediators مشخص مانند mediators عصبی را ارزیابی کند . البته ما نمیتوانیم تعداد زیادی از آنها را داشته باشیم - - ما میتوانیم یک فرد را چندین بار در یک مداخله قرار دهیم ، و بنابراین گاهی اوقات طرحهایی در این برنامه وجود دارند که میتواند دشوارتر باشد .
سخنگوی شماره ۱ : متشکرم . شانون ، هر گونه افکاری که به ارتباط بین این که چگونه تحقیقات درمان میتواند به تحقیقات اولیه بازگردد وجود دارد ؟
سخنگو ۴ : بله . من فکر میکنم که هم ارائه نتایج ، چه از طریق تحقیقات درمانی یا حتی یک نوع تحقیقات مبتنی بر عمل . تغذیه پیامدهای بازگشت ، و همچنین اطلاعات در مورد زمانی که متخصص بالینی فکر میکرد آنها نیاز به سازگاری با مداخله دارند و چرا یا چیزهایی که در آن دخالت میکنند ، در واقع اطلاعات بسیار مفیدی را فراهم میکنند . به عنوان مثال ، اگر شما یاد میگیرید که برخی از مردم فقط - - اضطراب آنها آنقدر بالا رفتهاست که در یک جنبه خاص از درمان درگیر میشوند . و شاید شما شروع کنید به این که یک زیرمجموعه از افراد را ببینید - - این چیزی است که یا شما با نگاه کردن به جلسات در هنگام انجام ارزیابیهای وفاداری یاد میگیرید ، یا مشاور آن را گزارش میدهد . یا حتی ممکن است چیزی در ارزیابی ارایهشده در این ارزیابی وجود داشته باشد . در جایی که میتوانید مشخص کنید که ممکن است به شما ایدههایی درباره برخی تفاوتهای فردی بدهد که باید قبل از اینکه بفهمید چگونه میتوانید مداخله کنید ، دوباره بررسی شوند . یا ممکن است به شما ایدههایی در مورد نوع متفاوتی از مداخله بدهد که میتواند مورد استفاده قرار گیرد و در درمان ایجاد شود . برای مثال زمانی که افراد دارای سطح بالایی از اضطراب هستند که میتوانند در هر مداخله خاص تمرکز کنند یا شرکت کنند ، that’s تلاش میکند که مورد استفاده قرار گیرد . بنابراین من به that’s یک روش فکر میکنم که بازخورد میتواند در واقع هم به هر دو تحقیق پایه و هم به اصلاح خودش ، اطلاع دهد .
سخنگوی شماره ۱ : متشکرم . من فکر میکنم اینها همه ایدههای عالی هستند و با اهداف نوعی از ترکیب علم مداخله همخوانی دارند . ما یک سوال دیگر در امتداد این خطوط و بسیار سازگار با اهداف پروژه دلاور دارید . چگونه برنامههای علمی محور شروع به اجرای معیارهای RDoC در کلینیکهای آموزشی میکنند ؟ به عنوان یک مدیر کلینیک ، من به این سوال علاقهمند هستم و به طور واضح دیگران در میان حضار هستند . این سوال روشن است ، به خصوص نوعی از میوههای low که در حال حاضر میتوانیم آن را اجرا کنیم ؟ آیا اقداماتی وجود دارند که میتوانند به کلینیکهای آموزشی تبدیل شوند . Stew ، می خو ای این یکی رو شروع کنی ؟
منبع سایت